الیسا جان الیسا جان ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

ماهک من ......

سفرنامه پاییزی سری اول ....

   اول از همه سلام به همه دوستهای گل و مهربونم که حسابیییییییییییی دلم برای تک تکتون تنگ شده و سلام به نازدونه خانم خودم الیسا جون که حسابی بهت خوشگذشت و یه کمی هم با دیدن عمه لوس شده بودی و تا چیزی میخواستی سریع  حاضرو آماده بود و حرف حرف خودت بود و دو روز اول بخاطر تغییر آب و هوا یه کم اذییت شده بودی اما زود خوب شدی  قربونت برم .تو این سفر به منم خیلی خوش گذشت یه مدت طولانی بیخیال همه چی شده بودم حتی موبایلمم نبردم تا راحت باشم عزیزم و باید از بابا علی مهربون  تشکر کنیم که هر کاری کرد تا به ما دوتا حسابی خوش بگذره و همچنین عمه راضی و عمو ابراهیم عزیز که تو این مدت خیلییییییییییییییییییییی زحمت کشی...
26 مهر 1392

عکس آتلیه سه سالگی و مسافرت....

يه دختر دارم شا ه نداره صورتي داره ما نداره از خوشگلي تا نداره به کس کسونش نميدم به همه کسونش نميدم به راه دورش نميدم به حرف زورش نميدم به کسي ميدم که کس باشه پيرهن تنش اطلس باشه به کسي ميدم که کس باشه پيرهن تنش اطلس باشه شاه بياد با لشکرش شاهزاده ها دور و برش واسه پسر کوچيکترش به کسي ميدم که تک باشه ملک باشه وملک باشه به کسي ميدم که تک باشه ملک باشه وملک باشه دختر من رفيق من همنفس شفيق من نگين انگشتر من عقيق من عقيق من دختر من يار بابا شمع شب تار بابا تو اين گلستون جهان تو گل بيخار بابا يه دختر دارم شا نداره صورتي داره ما نداره از خوشگلي تا نداره به اين و اونش نميدم به همه نشونش نميدم به خواستگارش نميدم به هر ديارش نميدم به کسي ميدم که تک...
9 مهر 1392

تمام لحظه هام پر شده از عطر تنت....

  سلام به دختر گلم الیسا جون    الیسا جون 38 ماهه من هر روز پر انرژی تر و کنجکاوتر میشی و همینطور بزرگتر و شیرین زبونتر از قبل نازدونه مامان . میخوام از کارهای این روزهای تو بگم خترکم: هر روز صبح که بیدار میشی بلند میگی مامان جوووووووووووونم ماااااااااااااااامان کجایییییییی و منم میگم بیدار شدی الیسا جونم  ؟ و صدات میاد و میگی بدو منو پیدا کن (این بازی همیشگیته ) و میری زیر پتوی مامانی و منم مثلا به دنبال تو همه جا رو میگردم و تا پیدات میکنم رو تخت میپریو میگی بومبال بومب پهلوون پنبه و حسابی میپری و میای تو بغلم و نوبت بوس بازی میشه اونقدر میبوسمت تا از خنده کردن اشکت در میاد و تازه مگه ول کن هستی بازم میپری ...
5 مهر 1392
1